یوگا وقتی نمیتونی نفس عمیق بکشی: تمرین حضور بدون هوا
وقتی هوا کم است، آگاهی زیاد میشود تمرین بدون نفس عمیق شاید عجیب به نظر برسد، اما یکی از ارزشمندترین تجربههای یوگایی است.
وقتی حرف از یوگا میزنیم، معمولاً اولین چیزی که به ذهن میرسه «نفس عمیق»ه؛ دم طولانی، بازدم کامل، جریان آرام هوا که ذهن رو میشوره. اما واقعیت زندگی همیشه این قدر ساده نیست. بعضی روزها آلودگی هوا گلوی آدم رو میسوزونه. بعضی روزها اضطراب سینه رو تنگ میکنه. و بعضی روزها، حتی بدون دلیل مشخص، فقط میتونی نفس عمیق بکشی.
اینجاست که یوگا معنای عمیقتری پیدا میکنه؛جایی فراتر از تکنیکهای تنفسی، جایی که تمرین به «حضور» تبدیل میشه، حتی وقتی نفس همراهت نیست.
فلسفهی یوگا همیشه میگه:
اما اگر هوا به راحتی وارد بدن نشه، آیا یوگا به هم میریزد؟ نه. این همان جایی است که تمرین واقعی آغاز میشود. وقتی نمیتوانی روی تنفس حساب کنی، میتوانی روی «بدن»، «زمین»، و «حواس» تکیه کنی—سه منبعی که همیشه در دسترساند.
این لحظهها یادآور یک حقیقت مهم هستند:
یوگا فقط برای روزهای پرانرژی، پاک و بیاضطراب نیست؛ یوگا برای همان روزهایی است که هوا سنگین و ذهن شلوغ است.
وقتی تنفس محدود میشود، سیستم عصبی بهسرعت واکنش نشان میدهد. یکی از بهترین راهها برای آرام کردن بدن، بازگرداندن توجه به ارتباط با زمین است.
تمرین: پایی روی زمین، ذهن در لحظه
* بایست یا بنشین.
* کف پا را کاملاً روی زمین قرار بده.
* پنج ثانیه توجهت را روی پاشنه بگذار.
* پنج ثانیه روی پنجه.
* پنج ثانیه روی لبههای بیرونی و داخلی پا.
بدون تلاش برای کنترل هوا، فقط *وزن* را حس کن.
این تمرین ساده سیستم عصبی را از حالت«جنگ یا گریز» به «آرامش نسبی» برمیگرداند.
اگر نفس عمیق آزاردهنده، سخت یا حتی غیرممکن است، اصلاً سراغش نرو.
اینکار فشار ایجاد میکند و اضطراب را بیشتر میکند.
یوگا میگوید:
تمرین: تنفس ریز—آهسته اما کوتاه
دم خیلی کوتاه (۲ ثانیه)
مکث کوتاه (۱ ثانیه)
بازدم کمی طولانیتر از دم (۳ ثانیه)
این الگو بدون ایجاد فشار، بدن را آرام میکند. مثل روشن کردن یک شمع کوچک در اتاق تاریک است؛ کمنور اما گرم.
وقتی هوا سنگین است، تمرکز روی حس تنفس ممکن است ناراحتکننده باشد. در این مواقع، توجه را از «نفس» به «بدن» منتقل کن.
تمرین: شنیدن درون
چشمها را ببند و ببین در بدن چه صداهایی هست:
ضربان قلب
لرزش ریز ماهیچهها
وزوز آرام در پسزمینه بدن
تماس لباس با پوست
این آگاهی، یک شکل مهم از مدیتیشن یوگایی است:
حرکتهای آرام و پایدار بهترین انتخاب هستند—نه حرکات سریع که نیاز به تنفس فعال دارند.
زانو بزن
باسن را روی پاشنهها بگذار
پیشانی را روی زمین قرار بده
دستها کنار بدن
این حرکت قفسهی سینه را آزاد میکند بدون اینکه مجبور به نفس عمیق شوی.
روی چهار دست و پا قرار بگیر
ستون فقرات را کمی خم کن (نه زیاد)سپس کمی گود کن
لازم نیست با دم و بازدم هماهنگ باشد. فقط با ریتم طبیعی بدن حرکت کن.
دراز بکش
یک دست را روی شکم و یکی روی قلب بگذار
حس لمس را دنبال کن، نه جریان هوا
این وضعیت پیغام امنیت به مغز میدهد.
در فلسفه یوگا، یک مفهوم مهم وجود دارد:
Ahimsa– پرهیز از خشونت، حتی نسبت به خود.
اگر بخواهی خودت را مجبور به نفس عمیق کنی،به بدن فشار میآوری.
اگر از اینکه نمیتوانی عمیق نفس بکشی ناراحت شوی، به ذهن فشار میآوری.
یوگا دعوت میکند به اینکه:
هر روز، با نسخه همان روز از خودت تمرین کنی.
گاهی نفس بزرگترین یار ماست، و گاهی کمجانترین.
یوگا هر دو حالت را به رسمیت میشناسد.
نه به معنای گرفتن ژستهای سخت.
نه به معنای تنفسهای فعال.
نه به معنای رسیدن به حال خوبِ فوری.
یوگا در این روزها یعنی:
کوچکتر کردن تمرین
نرمتر کردن انتظارات
گوش دادن بیشتر به بدن
حضور در حدی که ممکن است، نه در حدی که باید
و این دقیقاً همان جایی است که یوگا عمیق میشود.
تمرین بدون نفس عمیق شاید عجیب به نظر برسد،اما یکی از ارزشمندترین تجربههای یوگایی است.
چون تو را به یاد میآورد که حضور فقط دردم و بازدم نیست—
در لمس، در صدا، در وزن، و در لحظه هم هست.
شما میتوانید از طریق پر کردن فرم یا تماس تلفنی با ما در ارتباط باشید.
