۵ تمرین یوگایی برای کاهش استرس در محیط کار
یوگا در محیط کار یعنی پیدا کردن آرامش در میانهی شلوغی.
در یوگا درمانی، اغلب مشاهده میشود که یک مفهوم میتواند بسته به فرد مقابل، از زاویههای مختلفی درک شود. این مسئله نیازمند انعطافپذیری ذهنی است—توانایی بررسی یک ایده از چند منظر. برخی افراد با فلسفه یوگا ارتباط برقرار میکنند، در حالی که برخی دیگر زبان علم را ملموستر میدانند. هر دو دیدگاه، مسیرهای معتبری برای درک، رشد و تحول ارائه میدهند.
یکی از نمونههای برجسته، ارتباط بین نوروپلاستیسیته(انعطافپذیری عصبی) و *سامسکاراها* است. هم ذهن و هم مغز ماهیتی شکلپذیر دارند و توانایی رشد، تغییر و سازماندهی مجدد در پاسخ به تجربهها، افکار و اعمال را دارا هستند.
نوروپلاستیسیته بیان میکند که مغز ساختاری ثابت ندارد، بلکه در اثر تمرین و تجربههای نوین تغییر میکند—مشابه درک یوگا از سامسکاراها،که به ردپاهای ذهنی و الگوهای درونی شکلگرفته از طریق تجربههای گذشته، احساسات و عادات اشاره دارد.
در فلسفه یوگا، سامسکاراها مسیرهای فکری یا احساسی هستند که ذهن بارها و بارها آنها را طی کرده و به مرور زمان آنها را تقویت کرده است. این الگوها معمولاً ناخودآگاه هستند و واکنشهای ما را به زندگی شکل میدهند—از اضطراب گرفته تا خشم یا ترس، همگی میتوانند از سامسکاراهای تثبیتشده نشأت بگیرند.
با این حال، یوگا آموزش میدهد که این ردپاها تنها با تکرار شکل نگرفتهاند، بلکه با آگاهی و تمرین نیز قابل تغییر هستند. از طریق مراقبه (*دهیانا*), تمرین تنفس (*پرانایاما*), تماشای افکار (*سوادیا*), و تمرکز آگاهانه در وضعیتهای بدنی (*آسانا*)، ذهن میآموزد که از واکنشهای شرطی فاصله بگیرد و الگوهای تازهای ایجاد کند.
نوروپلاستیسیته این دیدگاه یوگایی را با شواهد علمی تقویت میکند. پژوهشهای علوم اعصاب نشان میدهند که مغز انسان با تکرار رفتارها و افکار جدید، مسیرهای عصبی تازهای میسازد. این یعنی با انجام تمرینات ذهن آگاهانه،مغز شروع به تقویت الگوهای سالمتر میکند و به تدریج از مسیرهای عصبی قدیمی و مخرب فاصله میگیرد.
به عنوان مثال، تمرین تمرکز روی تنفس، باعث کاهش فعالیت شبکه پیشفرض ذهن (default mode network)میشود—شبکهای که با افکار نشخوارگرایانه و خودمحورانه مرتبط است. همزمان، مدارهای توجه، تنظیم هیجانی و خودآگاهی تقویت میشوند، که منجر به کاهش اضطراب و بهبود عملکرد ذهنی میشود.
ترکیب آسانا، پرانایاما و مراقبه به عنوان ابزارهایی برای بازسازی ذهن به کار میرود.
در تمرین آسانا، قرار گرفتن در وضعیتهای خاص همراه با تنفس آگاهانه، توجه را از الگوهای ذهنی شرطی شده جدا کرده و در لحظه حال مستقر میسازد.
در پرانایاما، تنظیم تنفس باعث فعالسازی سیستم عصبی پاراسمپاتیک میشود که بدن را از حالت واکنشی به وضعیت پاسخدهی آرام منتقل میکند.
در مراقبه، مشاهده بیقضاوت افکار و احساسات،به ذهن اجازه میدهد از الگوهای واکنشی رها شود و انعطافپذیری روانی افزایش یابد.
هر دو دیدگاه—فلسفه یوگا و علم عصبشناسی—این حقیقت اساسی را نشان میدهند که انسان اسیر گذشته خود نیست. سامسکاراها گرچه عمیق و ریشه دارند، اما قابل تغییر هستند. نوروپلاستیسیته نیز نشان میدهد که مغز توانایی خلق مسیرهای تازه را دارد، به شرط آن که فرد آگاهانه در مسیر تغییر قدم بگذارد.
در این چارچوب، یوگا نهتنها یک تمرین فیزیکی،بلکه فرآیندی برای بازآفرینی ذهن و مغز است—حرکتی از ناخودآگاهی به آگاهی، از تکرار به انتخاب، از محدودیت به رهایی.
این هم سویی بین علم و سنت، درک عمیقتر یاز قابلیت انسان برای تحول فراهم میآورد و امیدی زنده را یادآور میشود: تغییر ممکن است، در هر لحظه، با هر تنفس، با هر نیت آگاهانه.
شما میتوانید از طریق پر کردن فرم یا تماس تلفنی با ما در ارتباط باشید.