تحرکپذیری در برابر انعطافپذیری: تفاوتها و ۱۰ راهکار برای دستیابی به هر دو در تمرین یوگا
تحرکپذیری و انعطافپذیری هر دو از اجزای مهم برای بهبود دامنه حرکتی بدن هستند.
هر آنچه گسترش مییابد، روزی منقبض میشود و هر آنچه منقبض شود، بار دیگر گسترش خواهد یافت. روشنترین و قابل لمس ترین نمونه این چرخه، تنفس است. ریهها هنگام دم باز میشوند و نیروی حیاتی را وارد بدن میکنند،و در هنگام بازدم، همان انرژی را آزاد میسازند. هیچ دمی بدون بازدم ممکن نیست؛ هرکدام برای دیگری فضا ایجاد میکنند.
این جریان پویا از لحظه تولد با ما همراه است. خروج از منطقه امن و ورود به جهانی تازه، روندی طبیعی در زندگیست، اما همزمان میل به عقبنشینی و بازگشت به آشناییهای پیشین نیز بخشی از طبیعت انسان است.
گاهی ممکن است فرد متوجه شود که در مسیر کم دردسر اما محدودکنندهای گرفتار شده است؛ جایی که یا در نیازها و خواستههای شخصی غرق شده، یا آن قدر مشغول کار و تلاش است که فرصت دیدن امکانات و لحظات جدید را از دست میدهد. حتی ممکن است در وضعیت ناراحت کنندهای قرار داشته باشد، اما چنان به آن عادت کرده که به نوعی راحتی بدل شده است. در چنین شرایطی، انرژی نه پویا بلکه راکد و منقبض است؛ گویی در پایینترین نقطه بازدم گیر کرده است.
در تمرین یوگا، مفهومی به نام «اسپندا»مطرح است – جریان مداوم آگاهی که چون موجی درونی در ما حرکت میکند. این انرژی درونی،زمانی بیدار میشود که حس سرزندگی، آگاهی و شوق تجربه لحظه حال را در وجود خود احساس میکنیم.
یوگا به عنوان راهی برای هدایت آگاهی، مارا به سوی این لحظه دعوت میکند. برای برخی افراد این مسیر ممکن است فیزیکی باشد، برای برخی دیگر معنوی، تأملی یا مبتنی بر تنفس. اما در نهایت برای همه، یوگا مسیری عملی برای بازگشت به اکنون است – مشارکتی کامل با زندگی همانگونه که هست، در رقصی بین انقباض و انبساط. در واقع برای گسترش یافتن باید ابتدا در درون جمع شد، و برعکس.
زیبایی در تضاد نیروهایی است که در این فرآیند پدیدار میشوند. زمانی که تحریک بیش از حد یا اشباع در زندگی احساس میشود،توانایی عقبنشینی و رجوع به درون آشکار میشود. تنفس به ما امکان میدهد تا جریان آگاهی را درک کنیم و از الگوهای تکراری و محدودکنندهای که خود ساختهایم، رها شویم.در سطح فیزیکی، بدنی که رها میشود و تنش در آن حل میگردد، دیدگاهی نو به ما میبخشد.احساساتی که در عمق بدن وجود دارند، پلی از اعتماد میان ذهن پرمشغله و بدن آگاه میسازند.در این نقطه است که میتوان الگوهای ناهشیار نگهداری تنش را شناسایی کرد و با آگاهی کامل در لحظه حال حضور یافت. سپس دوباره گسترش مییابیم.
انرژی نیرومند موجود میان انقباض و انبساط،ابزاری ارزشمند برای مشاهده و حتی بازی کردن با آن است. به جای قرار دادن این دو در تضاد با یکدیگر، میتوان تمرین را با تنفس تثبیت کرد و از این تضاد برای ورود به تنش پویای اسپندا استفاده نمود؛ تنشی که رشد، آزادی و آگاهی را در بدن، قلب و ذهن تقویت میکند.
این تجربه از حضور در لحظه حال، نه فقط در تمرین یوگا بلکه در تمام ابعاد زندگی قابل بسط است. زمانی که آگاهانه در جریان انبساط و انقباض نفس میکشیم، تمرینی ساده اما عمیق را در خود نهادینه میکنیم: تمرینی برای پذیرش، برای رهاسازی، برای بازگشت به سکوت درونی در دل هیاهوی روزمره.
یوگا ما را میآموزد که زندگی نیز مانند تنفس، ریتمی دارد. لحظاتی برای جذب، لحظاتی برای رهاسازی، و فضاهایی میان این دو برای درنگ و شهود. این درنگها همان جایی هستند که آگاهی شکوفا میشود. همان نقاطی که میتوان در آنها آرام ایستاد، دید، شنید، احساس کرد و بدون قضاوت، با آنچه هست، یکی شد.
در نهایت، یوگا به ما نمیآموزد که «کامل»شویم، بلکه نشان مان میدهد چگونه «کامل بودن همین لحظه» را ببینیم. تمرین مداوم حضور در لحظه حال، ما را به خود اصیل مان نزدیک میکند؛ جایی که دیگر نیازی به رقابت، تلاش افراطی یا سنجش خود با دیگران نیست. جایی که فقط بودن، کافیست.
پس چه در زمانهایی که منبسط و پرانرژی هستیم و چه در دورههایی که در درون فرو رفتهایم، هر دو حالت بخشی از مسیر بیداری و آگاهی هستند. یوگا به ما یادآور میشود که هیچ مرحلهای نهایی نیست، بلکه هر نفس،آغازی دوباره است. تنها کافیست حضور داشته باشیم و اجازه دهیم لحظه، خود را به تمامی به ما نشان دهد.
شما میتوانید از طریق پر کردن فرم یا تماس تلفنی با ما در ارتباط باشید.