نقش یوگا درمانی در تقویت رایجترین روشهای رواندرمانی
یوگا نهتنها بر ذهن، بلکه بر سیستم عصبی، الگوهای حرکتی و مسیرهای تنفسی اثر میگذارد و این همان جایی است که درمان عمیق آغاز میشود.
با آموزش متخصصان حوزه روان به تأثیر عمیق یوگا، روشن است که یوگا درمانی میتواند رویکردهای رواندرمانی موجود را تقویت کرده و عمق ببخشد.
بیشتر روشهای رواندرمانی بر پردازش شناختی و عاطفی تمرکز دارند، اما علوم اعصاب تأیید میکنند که بهبودی، فرآیندی فیزیولوژیکی نیز هست. سیستم عصبی، تنفس و بدن در سلامت روان نقش اساسی دارند اما درمانهای سنتی اغلب ابزار لازم برای رسیدگی به این ابعاد مجسم را ندارند. یوگا درمانی این شکاف را پر میکند، با رویکردی از پایین به بالا (مبتنی بر بدن) و از بالا به پایین (شناخت و هیجان) به تغییرات عمیق و پایدار کمک میکند.
CBT به شناسایی و بازسازی الگوهای فکری منفی کمک میکند، اما زمانی که سیستم عصبی دچار اختلال باشد، تغییر شناختی دشوار میشود.
نقش یوگا در تقویت CBT:
* تمرینات تنفسی (پرانایاما) و روشهای زمینگیر کننده به آرامسازی سیستم عصبی کمک میکنند و زمینهای مناسب برای بازسازی شناختی فراهم میسازند.
* تکنیکهای حرکتی تنشهای انباشته را آزاد میکنند و از تثبیت الگوهای استرسزا جلوگیری میکنند.
مثال: فردی که با اضطراب درگیر است، میتواند بازدمهای طولانی را با بازنگری افکار ترکیب کند تا واکنشهای فیزیولوژیکی استرس را کاهش دهد.
IFS به شناسایی و یکپارچهسازی بخشهای مختلف "خود" کمک میکند، اما این کار اغلب احساسات شدید بدنی و فعالسازی سیستم عصبی را به همراه دارد.
نقش یوگا در تقویت IFS:
* یوگای آگاه از تروما، آگاهی بدنی را تقویت کرده و تنظیم واکنشهای ناشی از "بخشها" را ممکن میسازد.
* حرکت، سکون، و تنفس هدایتشده به افراد کمک میکند به جای مقاومت در برابر بخشهای محافظ، با آنها ارتباطی دوستانه برقرار کنند.
مثال: فردی که با "مدیر" درونی و منتقد خود مواجه میشود، میتواند با تمرین مدیتیشن شفقت به خود و حرکات آرام به وضعیت امنیت درونی دست یابد.
ACT بر پذیرش احساسات به جای فرار از آنها تمرکز دارد، اما ماندن با احساسات ناراحتکننده به ثبات سیستم عصبی نیاز دارد.
نقش یوگا در تقویت ACT:
* یوگا ذهن و بدن را به تحمل ناراحتی از طریق حرکات تنفسی محور و تمرکز ذهنی (mindfulness)آموزش میدهد.
* آگاهی درونی (interoception)یا آگاهی از حسهای بدنی، توانایی مشاهده بیطرفانه احساسات را تقویت میکند.
مثال: ماندن در یک وضعیت فیزیکی چالشبرانگیز،توان تحمل ناراحتی را بالا میبرد و همراستا با هدف ACTدر پذیرش هیجانات و اقدام متعهدانه است.
رواندرمانی پویشی به کشف الگوهای ناهشیار و پویاییهای رابطهای میپردازد، اما بسیاری از این الگوها به صورت حافظه ضمنی در بدن ذخیره میشوند.
* الگوهای ناهشیار اغلب در تنفس، وضعیت بدن و تنشهای عضلانی تجلی مییابند.
* یوگا درمانی، درگاهی بدنی برای بینش عمیقتر فراهم میسازد و پردازش هیجانات ذخیرهشده را بدون نیاز به بیان کلامی ممکن میکند.
مثال: فردی که خشم خود را سرکوب کرده، ممکن است سفتی مزمن در فک و شانهها را تجربه کند. آگاهی از این تنشها میتواند نقطه شروعی برای پردازش عاطفی عمیقتر باشد.
رواندرمانی ابزارهای ارزشمندی برای بینش شناختی فراهم میآورد، اما روشهای ذهن محور به تنهایی کافی نیستند. بهبودی واقعی نیازمند تنظیم فیزیولوژیکی، تعادل میان فکر، احساس و حس بدن است.
یوگا درمانی این مزایا را ارائه میدهد:
* تنظیم سیستم عصبی برای افزایش تابآوری هیجانی
* تمرینهای مجسم برای تبدیل بینش شناختی به تغییر پایدار
* ابزارهایی برای آگاهی از خود، زمینگیری و یکپارچگی درونی
با تکامل مراقبتهای سلامت روان، لازم است که تمرینهای مبتنی بر بدن در رویکردهای درمانی گنجانده شوند. برای پر کردن شکاف میان روانشناسی و علوم اعصاب، یوگا درمانی باید به عنوان بخشی اساسی از مداخلات رواندرمانی در نظر گرفته شود.
یوگا نهتنها بر ذهن، بلکه بر سیستم عصبی،الگوهای حرکتی و مسیرهای تنفسی اثر میگذارد و این همان جایی است که درمان عمیق آغاز میشود.
شما میتوانید از طریق پر کردن فرم یا تماس تلفنی با ما در ارتباط باشید.