خِرَدت رها کردن: همراستایی فلسفه یوگا و فیزیولوژی بدن
اینکه رهاسازی آگاهانه—چه در نفس، چه در کنترل و چه در هویت—فضایی برای جریان زندگی فراهم میآورد، اتفاقی نیست.
یوگا همواره در پیوند با ذهن بوده است.بسیاری از تمرین کنندگان با تعریف یوگا توسط حکیم پاتانجلی به عنوان آرامسازی حرکات ذهن (یوگا سوترا) یا با تعریف یوگا به عنوان تعادل در باگاواد گیتا آشنا هستند. متون متعدد دیگر در سنت یوگا نیز این مفهوم را تأیید کردهاند و یوگا را با شفافسازی و تثبیت ذهن برابر دانستهاند. در متون کهن و قرون وسطی، هدف از کنترل ذهن، دستیابی به رهایی از چرخه باز تولد و رنجهای آن بوده است.
در متون متأخرتر، فواید بالقوه یوگا برای سلامت، به ویژه سلامت روان، بیشتر مورد توجه قرار گرفت. با توسعه یوگا چیکیتسا (یوگادرمانی) در بستر آیورودا (نظام پزشکی بومی پیشا استعماری هند)، دانش کهن یوگیها الهامبخش درمانهای جامع برای سلامت کل نگر انسان شد که شامل روان نیز بود. این سنت بومی حکمت،اکنون در کنار علم مدرن، پژوهشها و اجرای فعلی یوگا درمانی و رواندرمانی تلفیقی مبتنی بر یوگا را تغذیه میکند.
امروزه، فواید ذهنی یوگا فراتر از محافل معنوی شناخته شدهاند. یوگا درمانی برای سلامت روان به عنوان یک رویکرد اثربخش در درمان بی خوابی، مراقبتهای مکمل سرطان، و مشکلات روانی چون افسردگی، اضطراب، استرس و PTSD شناخته میشود.برخی از بالاترین میزان اثربخشی یوگا در تحقیقات مربوط به سلامت روان مشاهده شده است.
موسسه مایندد یکی از پیشروترین نهادهای جهانی در یوگا درمانی مبتنی بر شواهد برای سلامت روان است. هدر میسون، بنیانگذار این موسسه، در مقاله اخیر بیبیسی با عنوان *قدرت ذهنی یوگا میتواند سلامت روان را بهبود بخشد*، داستان شخصی خود از مقابله با اضطراب، افسردگی و تروما از طریق مدیتیشن و یوگا را به اشتراک گذاشته است. این تجربه او را به تأسیس موسسهای برای آموزش درمانگران یوگا در مبانی پزشکی، روانشناختی و سنتی یوگا برای سلامت روان سوق داد.
کار این موسسه بر پایه روان فیزیولوژی،علوم اعصاب و حکمت بودایی است؛ حوزههایی که هدر در آنها تحصیلات عالی و تجربه پژوهشی دارد. یکی از یافتههای کلیدی که در برنامه آموزشی مایندد گنجانده شده این است که تنفس آهسته، همانند آنچه در یوگا تمرین میشود، میتواند میزان انتقالدهنده عصبی آرامبخشGABA را افزایش دهد که به کاهش اضطراب کمک میکند. این نمونهای از همگرایی پژوهشهای علمی با حکمت کهن پرانایاما (کنترل تنفس و انرژی) است. همچنین تحقیقات نشان میدهند که یوگا، بهویژه از طریق حرکات بدنی (آسانا)، میتواند هورمونهای استرس مانند کورتیزول را کاهش دهد،که نهتنها بر خلقوخو و اضطراب بلکه بر سیستم ایمنی، خواب، گوارش، حافظه و شناخت نیز اثر گذار است.
راشل بیلسکی از PTSDUK میگوید:
«یوگا درمانی یک حرفه بهداشتی محسوب میشود و بر پایه درک زیست پزشکی و آموزش روان درمانگرانه بنا شده است.»
با تلفیق تمرینهای آگاهی محور بودایی و مراقبههای یوگی، یوگا درمانی به طور ویژه میتواند به مغز کمک کند تا خود را برای افزایش خودآگاهی، پذیرش خود و تابآوری بازآرایی کند. این تمرینها ذهن را برای مشاهده،شناسایی و پاسخ مناسب به تجربهها آموزش میدهند، به گونهای که فرد بتواند بنا بر نیازهایش بین فعالسازی و آرامش رفتوآمد کند، نه اینکه در حالت دفاعی یا انجماد استرس باقی بماند. قدرت تغییرپذیری عصبی مغز (نوراپلاستیسیتی) نیز در این مسیر فعال میشود،به گونهای که با تداوم تمرینها، تغییرات ساختاری مانند افزایش ماده خاکستری در مغز ممکن میشود که توانایی حل مسئله و تحلیل فرایندهای ذهنی را بهبود میبخشد.
یکی از پیشرفتهای هیجانانگیز در حوزه یوگا درمانی، شناسایی ظرفیت یوگا برای کمک به افراد مبتلا به PTSD، از جمله نوع پیچیده آن(CPTSD) است.
تحولهای عمیقی چون درمان تروما، فرآیندهای سریع و آنی نیستند، هرچند امروزه تبلیغات گستردهای برای دورههای کمکهای اولیه سلامت روان در فضای آنلاین صورت میگیرد. انجمن بینالمللی یوگا درمانگران (IAYT) نیز این نکته را در مطلبی از کریستین وبر با عنوان *کمکهای اولیه یوگا، راهحل فوری نیست* تأیید کرده است. در این مطلب تأکید شده که روانشناسی یوگا همواره بر تحول تدریجی درون فرد تمرکز داشته است. اگرچه یوگا ابزارهایی برای آرامسازی فوری سیستم عصبی در لحظات فشار روانی فراهم میکند، اما اثرات عمیق و پایدار، حاصل استقرار مستمر آگاهی درونی و پیوند با خود متعالی است.
شما میتوانید از طریق پر کردن فرم یا تماس تلفنی با ما در ارتباط باشید.