یوگا همیشه آرامش نمیآورد، گاهی حقیقت را بالا میآورد
یوگا یک مسیر حقیقی است، نه یک تصویر ایدهآل. گاهی آرام، گاهی چالشبرانگیز. گاهی نرم، گاهی صادقانه و عریان.
بسیاری از افراد وقتی به یوگا فکر میکنند،تصویر سکوت، آرامش و تسکین ذهن را به یاد میآورند. اما واقعیت این است که یوگا همیشه تجربهای آرام و لطیف نیست. گاهی یک جلسه تمرین میتواند اشک را جاری کند، خشم پنهان را بیدار کند یا بیقراری عمیقی را آشکار سازد. این تجربه نه نشانه شکست در تمرین است و نه واکنشی غیرعادی؛ بلکه اغلب بخش طبیعی فرآیند رهاسازی و مواجهه با حقیقت درونی ما است.
بدن فقط مجموعهای از عضله و استخوان نیست؛بدن حافظه دارد. پژوهشهای علوم اعصاب نشان میدهد که وقتی احساسات شدید را سرکوب میکنیم،بدن آنها را به صورت تنشهای عضلانی، الگوهای تنفسی محدود یا واکنشهای دائمی سیستم عصبی ذخیره میکند. نواحیای مانند لگن، دیافراگم، قفسه سینه و حتی عضلات صورت اغلب محل انباشته شدن این تنشها هستند.
وقتی در یوگا وارد حرکات کششی پایدار، تنفس عمیق و حضور آگاهانه میشویم، این نواحی شروع به باز شدن میکنند. تغییر ناگهانی در الگوهای تنش میتواند پیامهای عصبی متفاوتی به مغز بفرستد. سیستم عصبی که مدتها در حالت «بقا» و کنترل احساسات بوده، به حالت پردازش و رهاسازی میرود. در این لحظه احساسات سرکوبشده فرصتی برای بیرون آمدن پیدا میکنند. به همین دلیل است که بعضی افراد درطول یا بعد از تمرین دچار اشک، لرزش، اضطراب لحظهای یا حتی خشم میشوند.
از دید علمی، یوگا ارتباط مستقیمی با سیستم عصبی خودکار دارد. تمرینهای بدنی، تنفس آگاهانه و تمرکز ذهنی بین دو حالت اصلی سیستم عصبی تعادل ایجاد میکنند: حالت «فعال و مبارزه یا فرار» و حالت «آرامش و ترمیم». وقتیسالها بیشتر در حالت دفاعی زندگی کردهایم، تغییر به سمت حالت ترمیم میتواند همراه با موجی از احساسات درماننشده باشد. درست مثل زمانی که بعد از یک دوره فشار شدید،ناگهان در امنیت قرار میگیریم و بدن تازه میفهمد که میتواند احساس کند.
در سنت یوگا، این تجربه فقط واکنش جسمی نیست؛ بلکه بخشی از مسیر حقیقتجویی است. یوگا همیشه مسکن نیست، بلکه آینه است. آینهای که لایههای پوشیده ذهن و قلب را نشان میدهد. در فلسفه یوگا گفته میشود که «پراکشیا»یا دیدن شفاف، بدون فریب و سانسور، بخشی از بیداری است. هنگامی که در نزدیکی انرژی نمادین ماه کامل تمرین میکنیم، این نماد به خوبی قابل لمس است: ماه کامل نمایانگر روشن شدن چیزهایی است که در تاریکی بودهاند. همانطور که نور ماه همهچیز را آشکار میکند، تمرین نیز حقیقت احساسات پنهان را به سطح میآورد.
بروز احساسات نشانه ضعف، شکست یا «اشتباه انجام دادن تمرین» نیست. برعکس، نشانه شروع فرآیند شفا است. وقتی بدن شروع به لرزش میکند، اشک جاری میشود یا دل بیقرار میشود، یعنی چیزی که مدتها خاموش مانده بود اکنون فرصت گفته شدن پیدا کرده است. این لحظه در مسیر یوگا ارزشمند است؛ زیرا قدمی از انکار به سمت پذیرش و آگاهی است.
در پایان، یادمان باشد که یوگا یک مسیر حقیقی است، نه یک تصویر ایدهآل. گاهی آرام، گاهی چالشبرانگیز. گاهی نرم، گاهی صادقانه و عریان. اگر در نزدیکی ماه کامل یا هر زمان دیگری در تمرین خود با احساسات شدید روبهرو شدید، بدانید که در حال عبور از سطح به عمق هستید. این نه تهدید است و نه نشانه ضعف؛این همان لحظهای است که حقیقت به سطح میآید تا امکان رهایی ایجاد شود. اگر این تجربه را با مهربانی، آگاهی و حمایت درست همراهی کنیم، میتواند نقطه آغاز سبکی عمیقتر و ارتباط صادقانهتر با خود باشد.
شما میتوانید از طریق پر کردن فرم یا تماس تلفنی با ما در ارتباط باشید.
